Forsvarets Efterretningstjeneste: Forskelle mellem versioner

Content deleted Content added
اتحاد عملکردي اتحاد سیاسی سیر تکاملی حل بحران های جهانی در همه زمینه ها
Tags: Mobilredigering Mobilwebredigering
m Gendannelse til seneste version ved Steenthbot, fjerner ændringer fra Naghmehakl (diskussion | bidrag)
Linje 1:
با عرض سلام خدمت پادشاه دانمارک خانم مارگارت دوم و ولیعهد دانمارک اقای فردریک و نیز مسئولین و سازمان های امنیتی این کشور.جا داره در کلام اول تشکر کنم از شما بابت تلاشتون در زمینه اداره کنندگی کشور دانمارک که در لیست کشورای ارام و بدون اشوب شناخته شدن و این نشانی بر توانایی حاکمان در اداره کنندگی کشور هست و این رو لازمه هر مباحثه اصلاحاتی میبینم که قبل از شروع صحبت در زمینه اصلاحات با هدف سیر تکاملی و دفاع از مسیر تکاملی از زحمات مسئولی و سیاستمداران تا به اکنون تشکر کنم به دور از در نظر گرفتن خوب یا بد بودن اعمالشون خیلی جالب بودبرام که زن ها در اداره کنندگی حضور دارن و این خیلی زیباست و هم جالب که حضور موثر زن در زمینه اداره کنندگی پا به پای مردان وجود داره و این نماد حقوق برابر زن و مرد بنا به توانایی های مشابه ان ها به عنوان یک انسان که دارای یک مسیر تکاملی هست و بنا به ان دارای امکانات مشابه برای حرکت در مسیر سیر تکاملی هست و این نمایی از .ج.د توانایی های برابر در زن و مردم جدا از توانایی هایی که مربوط به کالبد جسمشان میشه و در کنار وجود این توانایی های وجود حقوق برابر بین زن و مرد.گفتم توانایی های که مربوط به کالبد جسم میشه مفهوم این جمله در چی هست؟ایا توانایی مثل داشتن احساسات بالا به عنوان حس مادرانه یا داشته احساسات قاطعیت بالا به عنوان اداره کنندگی زندگی از جانب مردان جزو احساساتی هست که مربوط به کالبد جسم هست در حالیکه خود واژه احساسات در واقع احساسا بعد غیر ماده داره.در ادمی و تمام موجودات زنده یه بعدی وجود داره به نام غریزه .غریزه دارای بعد غیر مادی هست اما رابطه تناتنگی بر روی بعد ماده میزاره و در راه بر روی ان اثر میزاره اما نمی توان مبدل گر کالبد ماده و بعد غیر ماده باشه چرا؟چون در غریزه رابطه تجزیه و تحلیل وجود نداره در کنار ان غریزه بر اساس قوانین از پیش نوشته شده هست در کنار داد هایی که بر روی ان اثر می گذاره و نمی توانه مبدل گر باشه  اما می تونه به نام یک پل داد های غیر مادی و نیز قوانین از پیش نوشته شده را به بعد ماده انتقال و ان را در حکم عمکلرد در فرد نشان بده در موجودات زنده نحو اثر گذاری این بعد و درواقع تاثیر ان روی بخش کالبد ماده و بروز عمکلرد بدین شکل هست که داد ها ابتدا با ورود به بخش تفکر اثر می گذارد بر روی غریزه قدرت تفکر در موجودات زنده تنها توانایی جدا سازی داد ها رو بر عهده داره و با این ویژگی در حکم انتقال دهنده کاربرد داره اما در انسان ها قدرت تفکر در واقع نقش مبدل گر کالبد جسم و روح ادمی را بر عهده داره که به عنوان استارد گر در مسیر سیر تکاملی به کار گرفته میشه و اگر به شکل درست از ان استفاده بشه می تونه نقش حفاظت کننده روح ادمی تا زمان حرکت در مسیر سیر تکاملی تا رسیدن به یقین رو بر عهده داشته باشه و نیز در مسیر 7 گانه تکاملی که با مسیر سیر تکاملی رابطه تناتنگ داره  نقش تقوت کننده رو نیز بر عهده داره اما با رابطه مکملی که با قوه جست جو گرانه در ادمی ایجاد میکنه موجب بروز عمکلرد میشه در زمینه استفاده از امکاناتی که خدا افریده و در اختیارش قرار داده تحت عنوان جهان افرینش و هر انچه در کالبد جسم وجود داره .جایگاه تفکر در ادمی در مغز وی میباشد و در موجودات زنده هم به همین شکل در موجودات زنده انچه که تاثیر میزاره روی عمکلرد موجود زنده غریزه هست اما در ادمی غریزه در واقع در کنار قوه جست جو گرانه که از تفکر تاثیر میگیره تاثیر میزاره روی عمکلرد وی و این درواقع نمایی از کامل تر شدن عمکلرد ادمی بر مبنای سنجش و وجود قدرت اخیار در ادمی نسبت به موجود زنده هست که بر طبق ان ادمی مسئول نوشتن پایانامه زندگی خودش می باشد در ادمی و موجودات زنده غریزه دارای دو بخش می باشد بخش طبیعی و بخش یادگیری بخش یادگیری در حال ارتباط و تاثیر گذار از تفکر در موجود زنده هست و در ادمی بخش یادگیری متاثر از تاثیرات تفکر هست با این تفاوت که در موجود زنده تفکر نقش انتقال دهنده و جدا کننده رو بر عهده داره برای داده ها از محیط و در ادمی تفکر نقش تجزیه و تحلیل و مهارتی و کنترل روی غریزه رو بر عهده داره از طریق تاثیراتی که دز ان می گذارد در موجود زنده انچه که از محیط به عنوان داده به بخش غریزه منتقل میشه توسط حواس منتقل میشه که این حواس خود مثل قدرت تفکر در موجود زنده قابلیت جدا سازی و حتی انتقال دهندگی رو بر عهده دارن که داد ها را به بخش تفکر در موجود زنده و نیز به بخش طبیعی در غریزه منتقل میکنند به علت وجود دو بخش جدا کننده در موجود زنده تحت عنوان حواس که داد ها را به بخش تفکر در موجود زنده انتقال میده و بخش تفکر که داد های را از بخش حواس به بخش یادگیری در موجود زنده انتقال میده  مسلما قابلیت مکش داد ها توسط بخش یادگیری در غریزه به مراتب  بیشتر از بخش طبیعی هست چرا؟چون قابلیت جدا کننده توانایی به ان بخش ها میده که تسلط ان ر بر روی داد ها بیشتر میکنه مثل اینکه در یک کارخونه یک بخش از ان به علت وجود مراتب کاری به مراتب زیادتر کارهای بیشتری بر روی ریخته میشود مثل بخش جدا سازی پرورنده مسلما کس که وظیفه جداسازی پرورنده ها را داره از تمام بخش های کارخونه پرورنده ها به ان بخش فرستاده میشه چرا؟چون وظیفه ان خاص اون هست و بنا به این دلیل کسی نمیاد پرورنده شو فرضا به رییس شرکت بده و بگه اون براش جدا کنه؟چرا؟چون محدوده وظیفه وی مربوط به این بخش نمیشه بنابراین طبق چنین خاصیتی داد ها بیشتر مکش پیدا میکنند به سمت بخش یادگیری غریزه و این درواقع شکل طبیعی تاثیر گذاری هست و حالا خود این بخش یادگیری تاثیر می ذاره روی بخش طبیعی غریزه و نیز هم می تونه خود تاثیر بزاره روی عنکلرد موجود زنده در کنار اون یکسری از داد ها هست که توسط حواس به طور مستقیم تاثیر میزاره روی بخش طبیعی غریزه و سپس تاثیر میزاره روی عمکلرد موجود زنده در بخش یادگیری غریزه بیشتر کنترل کننده اعمالی هست که مربوط میشه به بخش عملکردهایی که در خصوص بر طرف کننده نیاز جسمی در فرد نباشن مثل بروز رفتار در موجود زنده اما در بخش طبیعی در غریزه بیشتر کنترل کننده اعمالی هست که بر طرف کننده نیاز کالبد جسم در فرد باشه مثل نیاز غذایی تولید مثل و .....محدود به کالبد جسم اما تاثیر گذار بر روی ان هست چرا؟چون کنترل کننده و تاثیر گذار روی کالبد ماده بعد غیر ماده هست و انچه که سبب تعویض جایگاه این دو میشه باور فرد هست و اما خود این داد ها به دو دسته تقسیم بندی میشن :1.داد هایی که تاثیر میزارن به طور مستقل روی عملکرد موجود زنده و 2.داد هایی که به طور غیر مستقیم از تاثیر بر روی قوانین از پیش تعیین شده که خدا در بخش طبیعی و یادگیری غریزه گذاشته تاثیر میزارن روی عمکلرد موجود زنده و اما ارتباط بین بخش طبیعی و بخش یادگیری در غریزه مثل ارتباطی هست که در نتیجه و اساس ان تاثیر پذیری هست که این تاثیر پذیری بر مبنای چند اصل هست:1.نوع داد هایی که تاثیر گذاشته به شکل مستقل و به شکل غیر مستقیم روی قوانین از پیش تعیین شده.2جهت گیری داد ها که شکل درست ان از بخش یادگیری به سمت بخش طبیعی در غریزه هست3.خوب یا بد بودن داد ها که تاثیر مثبت یا منفی میزاره روی قوانین از پیش تعیین شده در موجود زنده و یا به طور مستقل در عمکلرد موجود زنده .ایجاد اختلال و یا عدم انجام در هریک از این عوامل موجب بروز عملکرد های نادرست در موجود زنده میشه و اما در ادمی در انسان چنین چیزی به همین شکل هست انچه که در ادمی و موجودات زنده هم وجود داره اما در ادمی نقش کنترل کننده رو داره قوانین از پیش تعیین شده ای هست که در بخش یادگیری در ان ها وجود داره و نیز در کنار اون بخش طبیعی که مثل یک عامل کنترل کننده از تاثیر منفی در بخش غریزه که تاثیر میزاره روی عملکرد جلوگیری میکنه در ادمی این تاثیرات ناشی از هوس های نفس اماره هست که در تقابل با نیاز فطری در ادمی هست نیاز فطری در ادمی درواقع یک نیاز درونی و ذاتی هست که در همه ماها وجود داره که همواره در نتیجه اون ادمی رو سوق میده به سمت مسیر سر تکاملی این نیاز به طور همه وقت در ادمی وجود داره و اما هوس هاس نفس اماره درواقع نقش تحریک کننده رو در ادمی ایجاد میکنه که همواره میخواد ادمی از این مسیر دورتر بشه درواقع این دو اصل با هم در تقابل هست و تقابل اینا نوعی تحرک در ادمی ایجاد میکنه در دنیای مادگی یکی از مهمترین ویژگی هایی که دنیای ماده داره درواقع سستی و کاستی هست که این خود ناشی از محدود بودن ان به بعد زمان و مکان هست و اما سیر تکاملی مسیری که همان گونه که از اسمش پیداست سبب ایجاد تکامل در ادمی میشه ایا این تکامل محدود به کالبد جسم یا بعد غیر مادی؟مسلما نمی تونه بعد مادی باشه چرا؟چون بعد مادی محدود  موقت هست و اگر این مسیر محدود به بعد ماده میشد بعد از مدتی با مرگ در ادمی نابود میشد بنابراین انچه که بدان محدود شده بعد غیر ماده هست چرا؟چون مثل بعد ماده محدود به مکان و زمان نیست و دومین دلیل این هست که در ان نیستی و نابودی معنا نداره و سومین دلیل بر این هست که اصل هست که بر مبنای اون حقیقت اعمال سنجیده میشه و بعد ماده در حکم روکش ان هست و انچه که تاثیر میزاره بر روی بعد ماده بعد غیر ماده هست و اما سیر تکاملی مسیری که برای تکامل بعد غیر ماده به کارگرفته میشه اما ایا بعد غیر ماده ناقص هست؟مسلما این طور نخواهد بود چون بعد غیر ماده مصون از هر گونه نقصی هست و بر همین اساس تکامل در ان معنایی نداره اما با این وجود چرا این مسیر داده شده؟مسلما علت اصلی ان نزول این بعد در بعد ماده هست و انچه که معنای تکامل را در این بعد تداعی میکنه حضورش در بعد ماده و به تکامل رسیدن ان در کالبد ماده هست بنابراین بر طبق این تعریف می تونیم بگیم هدف ادمی در افرینش و حضور در این دنیای ماده به تکامل رساندن روحش در کالبد جسمش هست بر طبق این تعریف توضیح در خصوص سیر تکاملی رو شروع میکنیم خدا برای انسان امکانات زیادی را افریده در پیرامون ما هر انچه وجود داره تا درون ما همه و همه یک مبدا داره که این مبدا درواقع مقصد هم خواهد بود و ان هم خالقی که افریننده ان هاست هست بر طبق همان تعریف در پدید ها و انچه که مفهوم مخلوق رو برسونه غیر از خالق نشانه ای وجود داره که این نشانه معرفی کننده خداوند هست اما چگونه می تان به این نشانه پی برد در بعد غیر ماده ادمی بخشی وجود داره تحت عنوان تفکر که جایگاه ان در مغز هست اگه بادتون باشه در خصوص تفکر توضیحاتی در بالا داده و گفتم مبدل گر بعد غیر ماده با بعد ماده تفکر در ادمی هست که قابلیت سجش داره و بر طبق ان کالبدی که ان را در بر گرفته دارای امکاناتی هست که بخواد داد های تفکر را در خود بگنجانه و متناسب با ان عمل کنه تفکر در ادمی زمینه ساز بسیاری از اعمالش هست که در واقع در نتیجه توانایی هست که به ان داد شده بر طبق همین تغریف می تونیم بگیم انچه که سبب پیدا کردن این نشانه ها در افرینش میشه تفکر در ادمی هست اما چگونه می توان از ان استفاده کرد؟هون طور که کار با یک دستگاه باید به گونه باشه که قبل از ان راهنمای دستگاه را مطالعه کرد می توان گفت که تنها کسی که می تونه این زاهنما رو درست کنه درواقع سازنده ان دستگاه هست ینی کسی که اونو ساخته چرا؟چون سازنده ان دستگاه هست که با ویژگی های ان دستگاه اشنایی و بدان تسلط داره چرا؟چون اونو ساخته طبق همین تعریف می توان گفت که چون خداوند خالق کل هستی هست بنابراین با ویژگی های اونا اشنایی داره و چون با ویژگی های اونا اشنایی داره تنها کسی که می تونه سازنده راهنمای انها باشه خود خداوند هست و ان راهنما هست مسیر سیر تکاملیست که خداوند در اختیار ادمی قرار داده این مسیر همان مسیری هست که نیاز فطری ادمی اونو سوق میده برای حرکت در ان و اما چگونه ؟زندگی ادمی مثل یک پایانامه میمونه که دارای یک چهارچوب هست که بر مبنای ان متون پایانامه نوشته میشه نکته مهم که تداعی کننده قدرت اختیار در ادمی هست این هست که ادمی نویسنده متون پایانامه خود هست و اما چهارچوب این پایانامه چیست؟چهارچوب این پایانامه زندگی که هریک از ما داریم درواقع رشی هست که خدا در اختیار ادمی قرار داده برای حرکت در مسیر سیر تکاملی این روش را درواقع مجموعه ای تحت عنوان دین ایفا میکنه که از جانب خدا در اختیار ادمی قرار گرفته میشه و اما رسالت دین که در بردارنده تتمام انچه در رش سیر تکاملی باید انجام بشه و تمام مراحل سیر تکاملیست و در کلام بهتر مرجع دین تحت عنوان کتب اسمانی در ان هست که این کتب اسمانی در بردارنده تمام مراحل سیر تکاملی روش به کارگیری و استفاده از امکانات برای قرار گیری در این مسیر و نیز عوامل تقویت کننده این مسیر برای قرار گیری در مراحل 7 گانه تکامل تمام ویژگی های این مراحل و امکانات ان هست برای اشنایی بهتر با ان و انچه خدا در اختیار ادمی قرار داده.اما چگونه می توان از این کتاب مرجع استفاده کرد؟خداوند کسانی رو تحت عنوان فرستادگان الهی برای انسان ها قرار داده که این اشخاص تحت عنوان پیامبران و امامان به عنوان استادیاران این پایانامه زندگی عمل میکنند که درواقع نکات موجود در این کتاب را تحت عنوان احکم در اختیار ادمی قرار می دن اما ظاهر این اعمال که مسلما به مرور زمان دچار تغییر میشه هم از لحاظ تغییرات زندگی مردم و هم از لحاظ تغییراتی که در دوره های مختلف تحت عنوان تحریف انجام میدن که دقیقا شیوه حاکمان و سیاستمداران تا به اکنون بوده برای همین هست که من مسیر اصلاحاتیمو در درجه اول اختصاص به سیاستمداران کردم چرا؟چون در هر دوره از زندگی حاکمان و سیاستمداران با قرار دادن دین به عنوان سنبل در بالا و جهتگیری ان بر مبنای سیاست موجب بروز تحریفات زیادی در دین شدن که این تحریفات اساس تغییر در باور مردم را به همراه داشت که بر مبنای ان می توانستن حکومت کنند اونم بر مبنای سیاست و نیز ترفندهای سیاسی ترفندهایی که سبب میشه افراد به جای انکه توسط دین که تمام اعمال ادمی و هر انچه در دنیای مادی ادمی باید انجام بده به جای انکه سمت و سوق سیر تکاملی رو داشته باشه ادمی رو به سمت گمراهی در مسیر هایی که خود ساخته بکشونه و اونو گرفتار در انشعابات سیر تکاملی بکنه که این انشعابات به جای انکه سبب بشه تا ادمی بتونه به تکامل برسه در نتیجه استفاده درست از امکانات سیر تکاملی مثل حرکت در اتاق تاریک با اسیب به خود و دنیای پیرامونش به نیاز فطریش پاسخ میده که این خود در نتیجه تحریکات هوس های نفس اماره نتایج ان را به شکل عملکرد نادرست در ادمی و اثرات ان را به شکل لکه هایی به علت عدم محافظت روح ادمی در برابر تحریکات نفس اماره ایجاد میکنه که این لکه بر مبنای فرو رفتن ادمی در منجلاب سنجیده بیشتر و بیشتر میشه و اما با وجود این تحریفات در عنکلردهای پیامبران و امامان که توسط حاکمان بعد از انان دچار تحریف شده چگونه می توان روش سیر تکاملی رو یافت ؟هر عملکردی دارای دو بخش هست یک بخش ظاهری که تحت عنوان ظاهر عمکلرد هست و انچه هست که میبینیم که این عمکلرد به مرور زمان از بین و دچار تغییر میشه به علت کالبد ماده و مادگی بودن ان و دیگری اثرات عکلرد هست که در واقع درون مایه ان را میرسونه که به علت نداشتن بعد مادی درواقع ثابت و مصون از هر گونه تغییرات هست انچه که از عملکرد ادمی ثبت میشه در واقع همین اثرات هست که با انجام هر عمکلرد از ادمی در پرورنده اعمالش ثبت میشه و به علت مصون بودنش از تغییرات مربوط به بعد غیر ماده هست ولی با این وجود بنظر شما ایا اگه فرضا عمکلردی به شکل نادرست ر نتیجه تحریکات و تاثیرات هوس های نفس اماره در مسیر غیر سیر تکاملی در پرورنده اعمالش ثبت میشه ایا راهی برای از بین بردن ان وجود داره؟ما در مقابل تخریب کلمه ای به نام تعمیر داریم تخریب درنتیجه یک نادرستی ایجاد میشه اما تعمیر در نتیجه یک درستی ایجاد میشه منظور از درستی و نادرستی درواقع انچه هست که در بعد غیر ماده ثبت شده و بر طبق اون اعمال ثبت میشه  بر طبق همین تعریف ما دو نوع تعمیر دارم در قبال تخریب یکی تعمیر که به شکل اصلی هست و دیگری به شکل فرعی اساس لفظ ان به شکل حلالیت هست چرا؟چون یکی از ویژگی های حلالیت حل کردن و فقط مختص ماعیات نیست بلکه یکی از ویژگی های ان هست در حلالیت به شکل اصل در واقه دارای یک جز هست که بر طبق همان یک بش تعمیر هست که تعمیر کلی به ان میگویند چیزی به نام تعمیر جزئی ندارم و به جای ان جایگزینی وجود داره در حلالیت فرعی بر عکس ان دارای دو بخش تعمیر هست یکی تعمیر کلی و دیگری تعمیر جزئی هست در تعمیر فرعی به علت وجد دو بخش تعمیر به مراتب دقت ان و مراحل ان طولانی تر از تعمیر اصلی هست اما میزان ماندگار ان بر حسب نوع دقتی که به کار گرفته میشه سنجیده میشه که تا چه اندازه عمیق و تا چه اندازه سطحی خواهد بود تعمیر اصلی در خصوص کالبد ماده کاربرد چرا؟چون در کالبد ماده ما جایگزینی نیز دارم اما تعمیر فرعی به علت عدم جایگزینی که یکی از مهم ترین خصائل بعد غیر ماده هست ما بعد غیر ماده و بعد ماده را دارم و بر طبق ان می توانیم بگوییم برای یک کالبد جسم صرفا یک روح جود داره و اگر این روح قابلیت جایگیزنی داشت هویت در ادمی معنا نداشت یعنی انچه که از اصل افرینشهمراه ادمی بوده و در نتیجه ان سیر تکاملی نیز بی معنی میشد بر طبق همین تعریف هم می توانیم بگوییم که مرگ و زندگی به دست خداست چرا؟چون انچه که سبب ماندگاری روح در کالبد جسم در ادمی میشه به دست خداست و اگر ادمی در ان مداخله کنه در واقع نمی توانیم بگوییم که اون مسیر سیر تکاملی ر گذرونده مثل خود کشی ها که باز مردن یا زنده بودن افراد به دست خود خداست اما چون ادمی خود را وارد مداخله در مرگ و زندگیش کردم به علت عدم مقابله با موانع سیر تکاملی مسیر غیر سیر تکاملی رو رفته و با این کار تحت تاثیر هوس هاس نفس امازه باز روحشو در نتیجه اثرات نادرست عمکلردی لکه دار میکنه.و بر طبق ان می توانیم بگوییم که خداوند با این وجود نیز توانایی های به ادمی داده اما این توانایی ها به اذن خداوند و تحت نظر ایشان هست و ان هم قابلیت جدا شدن روح در حین زنده بودن و علائم زیستی در جسم در هنگام خواب در ادمی هست که این درواقع نوعی خاصیت تلنگری در ادمی برای حرکت و سوق دادن در مسیر سیر تکاملی هست که به اذن خداوند صورت میگیره و نشانه حضور موثر خداوند در هر لحظه از زندگی ادمیست اگر چنین توانایی به دست ادمی صورت میگرفت درواقع اصل یک باز زنگی و وجود یک پایانامه زندگی در ادمی و هویت در ان بی معنا میشد و بر طبق ان غارت در افراد رخ میداد که بر همین مبنا کسانی که در هایی در زندگی داشتن توانایی حضور مجدد با نزول روحشون در یک کالبد جسم جوان تر را می دادند که این اصل نظم و حکمت خداوند رو زیر سئوال میبرد  بر همین اساس این تنها به اذن خداوند و تحت کنترل ایشان صورت میگیره بر طبق این اساس تعمیرات می تونیم بگیم که هر تخریبی در مقابل ان تعمیر هست اما تعمیری تعمیر هست که در مسیر سیر تکاملی باشه حالا میخواد در کالبد جسم باشه یا در کالبد جسم نباشه چرا؟چون این مسیر تنها مسیر استفاده درست از امکانات سیر تکاملی و بر همین مبنا اصل افرینش هست و بر اساس اون هست که تفکر در کالبد ماده شروع میشه تا میرسه به بعد غیر ماده در غیر این صورت تعیمرات تنها نقش مسکن را دارن که به تعمیر ظاهر خواهد پرداخت و این ماندگار زیادی نداره چرا؟چون اساس کشف قوانین  تفکر در افرینش مثل حرکت در اتاق تاریک بدون هیچ گونه نوری هست که ادمی با اسیب به خود و دنیای پیرامونش میخواهد مسیر درست را بر گزیند و این تا مرحله کشف قوانین ان هم به سکل محدود در جهت پاسخ گویی به نیاز فطری که به علت عدم توانایی در پاسخ گویی به این در یک چرخه با تحریکات نفس اماره ادمی را در انشعابات مسیر غیر سیر تکاملی که به ازای هر گام در مقابل یک چهار می ایستن که هر کدام چهار راه هایی را تشکیل می دهند گرفتار میکنه.و اما بر طبق ان می توانیم بگوییم که هر عکلردی نکته ای کلیدی داره که بر طبق ان اصل درستی یا نادرستی سنجیده میشه که این نکته مصون از هر گونه تغییرات خواهد بود که بر طبق ان می توانیم بگوییم که عمکلرد پیامبران و امامان علی رغم تغیی که در نتیجه تحریف در روایات انان پدید امده توسط سیاستمداران و حاکامن در دوره های متوالی نکته های کلیدی اعمالشون مصون از هر گونه تغییراته که می توان با تفکر در انان انان را یافت نکته مهمی که می توان از عمکلردهای انان یافت اصل مطالعه در کتب اسمانی و یافتن روش سیر تکاملی در ان هست که این موجب یک تاثیر فید بکی در ادمی در سوق داده تفکر ادمی به استفاده درست از ان هست که تاثیر میزاره در توانایی ان و اما این نکات کلیدی در ابتدا در حرکت ادمی در مسیر سیر تکاملی چگونه هست؟مسلما ادمی گام اول ان تفکر در افرینش هست کتب اسمانی چنین زمینه ای رو فراهم میکنند با باز کردن دید ادمی به سمت تفکر در افرینش که این تفکر در واقع به شکل کشف قوانین در افرینش هست و چون مسیر سیر تکاملی هست و ادمی در نتیجه استفاده درست از تفکرش درواقع این تفکر در کنار اینکه نقش استاردگر سیر تکاملی خواهد بود نقش حفاظت کننده موقت روح ادمی در برابر هوس های نفس اماره خواهد بود  چون در مسیر اولویت با نیاز فطری هست در نتیجه تقابل ان با هوسهای نفس اماره سبب نوعی تحرک در ادمی میشه که این تحرک از سستی که محدود به کالبد ماده که به علت محدود به مکان و زمان هست جلوگیری میکنه  در نتیجه اون ادمی بدون استفاده نادرست از امکانات سیر تکاملی به کسف قوانین در افرینش می پردازه درواقع جهان افرینش مثل یک ازمایشگاه هست که ادمی به کمک ابزار های موجود در خود مثل تفکر مثل قوه جست جو گرانه که متاثر از ان هست مثل کمک ای خداوند در نتیجه حضورش در زندگی ادمی و مثل غریزه ادمی که در بردارنده قوانین از پیش تعیین شده هست ادمی رو به کشف قوانین موجود د افرینش سوق میده و چون مسیر سیر تکاملی ادمی در نتیجه اتفاده درست از انان به عنوان امکانی جهت حرکت در مسیر سیر تکاملی حرکت میکنه و اما ابن تنها مرحله نیست بلکه مرحله بعدی درواقع گذر ادمی در نتیجه شکوفا شدن سه اصل انسانیت و حقیقت جویی و وجدان در نتیجه استفاده درست از تفکر هست که موجب تشکیل سپر محافظتی میشه که روح ادمی رو از تاثیرات هوس های نفس اماره مصون نگه می داره اما این موجب نمیشه هوس های نفس اماره از تحریکات دست بکشن چرا؟چون به عنوان نقشی که در روابط تقابلی با نیاز فطری ادمی دارن برای تحرک  حضور دارند و اما در نتیجه ان هست که بعد از گذر از تشکیل سپر محافظتی درواقع به مرحله دست یابی به یقین میرسه که در نتیجه باز شدن دریچه قلبش به روی انوار الهی موجب تغییر در دید ادمی میشه که در اینجا ادمی به مرحله ای دست میابه که در نتیجه ان به کمک امکااتی مثل یقین که در نتیجه حس کردن انوار الهی در نتیجه باز سدن دریچه قلبش به روی انوار الهیست و نیز تغیی دید ادمی از دید ظاهری که مربوط به کالبد ماده میشه به دید باطنی که مربوط به بعد غیر ماده میشه دست میابه و بعد در نتیجه ان وارد مراحل 7 گانه تکاملی میشه که این مراحل 7 گانه ادمی رو به اصل افرینش میسرونه چیزی خیلی فراتر از قوانبن معمولی که در کالبد ماده کشف میکنیم اصل افرینش یعنی انچه که سبب بروز این قوانین میشه بنابراین طبق این تعریف دین به عنوان یک روش جدا از علوم نیست بلکه روشی هست که ادمی رو از تفکر در افرینش در جهت زندگی درست در ان به کشف انچه که سبب بروز قوانین میشه سوق میده و این مرحله نهایی شکوفا شدن روح در کالبد جسم هست که درواقع ادمی به باور تسلط بعد غیر ماده به بعد ماده میسره این مرحله برای همه اشخاص حتی اگه دچار نقوصی در کالبد جسم شده باشند نیز وجود داره و بر طبق ان می توان گفت روح ادمی مصون از هر گونه تاثیرات از کالبد ماده هست و خودش هست که تاثیر میزاره در بعد ماده که با قرارگیری در مسیر سیر تکاملی در نتیجه استفاده درست از امکانات سیر تکاملی ادمی به تسلط بر کالبد جسم میرسه و مثل جعبه ای که در نتیجه ایجاد سوراخ هایی روی ان می توان نر لامپ درون ان را دید روح ادمی در کالبد جسم شکوفا میشه که ادمی در نتیجه حضور در عالم ماده با عالم غیر ماده مرتبط هست و اما در افرادی که دارای نقوص هستن درواقع انچه که به کمک انها میاید درواقع نیاز فطری ادمی هست که در تقابل با هوس هاس نفس اماره سبب ایجاد قدرت انتخاب به ادمی بین مسیر سیر تکاملی و مسیر غیر سیر تکاملی میشه و در نتیجه تاثیر پذیری قدرت تفکر که علی رغم اسیب به مغز به علت بعد غیر ماده بودن مصون از تاثیرات نقصانی مغز هست در نتیجه امکانات سیر تکاملی بین مسیر یر تکاملی و غیر سیر تکاملی در نتیجه تاثیر بر قوه جست جو گرانه یک مسیر را در نتیجه قدرت انتخاب در ادمی بر میگزینه که اگه ان مسیر سیر تکاملی باشه در نهایت در نتیجه تسلط بعد غیر ماده بر بعد ماده در نتیجه شکوفایی روح در کالبد جسم موجب ایجاد کنترل و اثر پوشانندگی نقوص و در مراحل بالاتر در مراحل تکاملی سبب ایجاد تعمیرات در کالبد جسم نیز میشه که این از اثرات و موهبت های سیر تکاملیست و اما مراحل 7 گانه تکاملی و اما برسیم به مسئله ایده ام در خصوص مقابله با بیماری ناشناخته ای ال اس و نیز همین مقدمه ای بشه برای پیشبرد در حل بیماری های ناشناخته دیگه اونم ابن هست که قصد دارم با ابده قرار دادن گسترش دادن شعب در خصوص چنین سازمان هایی در سرتاسر دنیا و تمرگز کمک های مالی مردم در هر منطقه در خصوص تشکیل این سازمان ها در سرتاسر دنیا هم نوعی پیشبرد باشه چون با توجه به اینکه وجود بیماری های ناشناخته معمولا می تونه گسترش داشته باشه در سرتاسر دنیا بد نیست در خصوص پیشبرد بیشتر در نتیجه حل این جور بحران ها این شعبه از یک سازمان مشخص در خصوص حل بیماری های ناشناخته در سرتاسر دنیا مخصوصا در مناطق که پراکندگی بیماری های ناشناخته در اون مناطق زیاد هست باشه و در کنار اون این شعبه وابسته شه به یک شعبه مرکزی در یک منطقه مشخص که این شعبه مرکزی در واقع یک سازمان کلی باشه که این سازمان خودش از پژوهشگرانی در سرتاسر دنیا تشکیل شده باشه که هم نوعی اتحاد برقرار بشه در سرتاسر دنیا بین پژوهشگران و هم اینکه این پژوهشگران نماینده کارای پژوهشی در هر شعبه از سازمانی باشن که داره روی اون بیماری یا بحران بررسی میکنه این هم پیشبرد رو میبره بالا به دلایلی که الان میگم.اولین دلیل این هست که معمولا برای بررسی و حل بیماری های ناشناخته اول از همه باید بررسی شه پراکندگی این بیماری مورد نظر در کدام منطقه وجود داره و گسترش این بیماری چگونه هست یجان های کاذب یعنی چی؟یعنی من به جای اینکه شیوه درست شادی کردن رو یاد بگیرم و انجام بدم برای اینکه هیجانم چندبرابر بشه دست به اعمالی بزنم یا مصرف قرص که خود مصرف چنین داروهایی حالا من در ارائه مقاله علمی به این سازمان خواهم گفت موجب نشه که افراد به بیماری های عصبی و روحی و روانی دچار بشن.حتی خود این بیماری عصبی ناشناخته هم متاثر از مصرف داروهاست که من مفصلا در خصوصش در توییتر حرف زدم ولی به شکل علمی در ارائه مقاله خواهم گفت مسئله اینجاست که چنین هیجان هایی که در نتیجه چشم  هم چشمی و تمرکز همه افراد در یک سازمان جهانی چه واسه کمک کردن  چه واسه چنین ترفندی هست که خود این تذفند در نتیجه چشم و هم چشمی می تونه به شکل نادرست باشه کما اینکه خود چنین ترفند تبلیغاتی اشتباه هست در کنار اون کمک های مالی به یک سازمان که در بالا ایده دادم موجب میشه پیشبرد تحقیقات بیاد پایین هیچ چنین سازمان هایی رو حریص تر به گرفتن پول کنه که هیچ فایده ای جز بالا رفتن هزینه درمان نداره .این از این موضوع بنابراین ازتون خواستارم در خصوص حتما فکر کنید و حتما اقدام کنید تا هم بحران های جهانی حلشون پیشبرد خوبی داشته باشه هم فضای رقابتی سالم تر بشه و هم بلبشو های جهانی در نتیجه بازی های سیاسی سیاستمداران کمتر بشه .این از این موضوع فکر کنم واسه حرکت اول در سیاست عمکلردی در سیاست نوین با هدف اصلاحات در مسیر سیر تکاملی کافی باشه و اما در خصوص مسئله عراق ترجیح میدم این مبحث رو در بخش خبری از برنامه های توییتر مطرح کنم چون مباحث خبری باید در بخش خبری ایجاد بشه.با تشکر از شما و توجهتان.  
 
 
 
{{Infoboks militær enhed
|enhedsnavn = Forsvarets Efterretningstjeneste
Line 64 ⟶ 60:
 
I Danmark benytter FE [[Sandagergård (Amager)]], Skibsbylejren ved [[Hjørring]] og [[Lytteposten ved Dueodde]] (nedlagt 2012)
 
== Eksterne henvisninger ==
* [http://fe-ddis.dk/Pages/Default.aspx Forsvarets Efterretningstjeneste]